خودانگاره در کسب و کار

خودانگاره در کسب و کار

خودانگاره در کسب و کار

هر گروهی از مردم، از یک زوج گرفته تا یک تشکیلات بزرگ، دارای یک خودانگاره است. این همان شخصیت جمعی کسانی است که با هم هستند و یا فکر می کنند اعضای یک گروه بزرگ تر می باشند. این را می توان روحیه، اخلاق و یا فرهنگ نامید، اما چیزی به مراتب بیشتر از این است. بحث بر سر لحن و آهنگ روانی تشکیلات است. از اینها مهم تر، موضوع بر سر این است که اشخاص عضو یک گروه بزرگ تر تا چه اندازه شاد و خشنود هستند. موضوع بر سر این است که تا چه اندازه احساس غرور و افتخار و اطمینان می کنند.

هر زوجی دارای یک خود انگاره است. این روشی است که خود را می بینند و یکدیگر را احساس می کنند. این میزان خنده ای که به اتفاق می کنند یا اصولا نمی خندند. زوجها و خانواده هایی که دارای خودانگاره مثبت هستند شاد و مشتاقند و از اینکه با هم هستند خوشحال می باشند.

شرکتها هم دارای خودانگاره هستند، همان طور که هر بخشی از این شرکتها دارای یک خودانگاره دیگر است.

خودانگاره یک واحد کسبی و تجاری از سه بخش تشکیل می شود. نخستین آنها، ایده آل شخصی یا خود ایده آلی ترکیبی از پنداره ها، ارزشها، اخلاقیات و ماموریتهای سازمان است. هرگاه اینها مثبت و شفاف باشند و مدیریت سطح بالای شرکت خود را به آنها متعهد احساس کند، کارکنان شرکت شادتر و مثبت تر هستند و به خود اعتماد و اطمینان بیشتری پیدا می کنند.

یکی از مهم ترین مسئولیتهای اجتناب ناپذیر مدیریت (یا پدر و مادر) این است که این خود ایده آلی را مشخص تر بکند. و بعد در ارتباط با دیگران این ارزشها را مورد استفاده قرار بدهد.

دومین رکن خودانگاره سازمان تصویر ذهنی جمعی آن است. این نگرش مدیریت شرکت و کارکنان را نسبت به یکدیگر مشخص می سازد. این تصویر ذهنی تا حدود زیاد مشخص می کند که این اشخاص تا چه اندازه فکر می کنند وظایف خود را به جا می آورند. این تا حدود زیاد تحت تاثیر کیفیت کالاها و خدمات آنها قرار می گیرد.